روابط ایران و ایالات متحده آمریکا، یکی از پیچیدهترین و پر فراز و نشیبترین تعاملات دیپلماتیک در نظام بینالملل معاصر به شمار میرود. از زمان قطع روابط رسمی در پی اتفاقات سال ۱۳۵۹ در سفارت آمریکا در تهران، دو کشور در بازههای مختلف تاریخی، تلاشهایی برای گفتوگو و کاهش تنش داشتهاند؛ تلاشهایی که گاه در قالب مذاکرات غیررسمی و محرمانه و گاه بهصورت گفتوگوهای رسمی و علنی پیگیری شدهاند. با وجود اختلافات ساختاری، در بزنگاههای حساس، زمینههایی برای تعامل حول موضوعات امنیتی، منطقهای و بهویژه هستهای فراهم شده است.
در این میان، تجربه توافق هستهای سال ۲۰۱۵ (برجام) نشان داد که دیپلماسی میتواند راهی برای کاهش تنش و گشودن افقهای تازه در روابط ایران و غرب باشد. هرچند خروج آمریکا از این توافق در سال ۲۰۱۸ روند مذاکرات را متوقف کرد، اما تلاشها برای ازسرگیری گفتوگو، همچنان ادامه داشته و در مقاطعی با میانجیگری کشورهای ثالث پی گرفته شده است.
دور اول مذاکرات رسمی ایران و آمریکا که هفته گذشته در عمان برگزار شد. در دهههای اخیر نقطهعطفی در روابط دوجانبه این دو کشور به شمار میآید. این مذاکرات که بنا به اظهارات دو طرف عمدتاً حول موضوعات هستهای و تحریمها تمرکز داشت، تلاشهای قابلتوجهی برای کاهش تنشها و ایجاد زمینهای برای تفاهم میان دو کشور به شمار میرود و بهطورکلی از سوی دو طرف مثبت ارزیابی شده است.
این نوشته میکوشد به روند و نتایج این مذاکرات بپردازد و نتایج آن را در سطح داخلی و بینالمللی بررسی نماید.
آغاز مذاکرات ایران و آمریکا در عمان؛ اولین دستاورد، پذیرش گفتوگو
پس از چند ماه رایزنی پشت پرده، گمانهزنی رسانهای و فشارهای سیاسی فزاینده، تهران و واشنگتن سرانجام بر سر آغاز گفتوگوهای سیاسی به توافق رسیدند. مذاکرات از روز شنبه، ۱۳ آوریل، در کشور عمان کلید خورد؛ تصمیمی که بهرغم همه پیچیدگیهای آن، شاید بتوان از آن بهعنوان اولین موفقیت دیپلماتیک دو طرف در این مرحله یاد کرد.
این توافق برای آغاز گفتوگو، صرفنظر از نتیجه نهایی، بهتنهایی یک تحول معنادار در فضای سیاسی منطقه و مناسبات تهران ـ واشنگتن بهشمار میرود. نفس پذیرش مذاکره، با هر نیتی که از سوی دو کشور دنبال شود، گامی مهم برای بازتعریف معادلات قدرت در شرایطی است که خطر درگیری نظامی و ورود به یک فاز بحرانیِ سخت همچنان محتمل بود.
آنچه این مرحله را دارای اهمیت ویژه میسازد، نه صرفاً محتوای گفتوگوها، بلکه تأکید طرفین بر اصالت مذاکره و تلاش برای خروج از وضعیت تقابل دائمی است؛ رویکردی که در فضای ملتهب امروز جهان و منطقه، بیش از هر زمان دیگری یک انتخاب استراتژیک بهحساب میآید.
در شرایطی که برخی جریانهای تندرو در هر دو سوی ماجرا، همچنان بر طبل مخاصمه میکوبند، آغاز مذاکرات را میتوان یک پیام آشکار به مخالفان دیپلماسی دانست؛ پیامی مبنی بر اینکه بازگشت به میز مذاکره، نشانه ضعف نیست، بلکه یک ابزار قدرت و نشانه بلوغ راهبردی است.
ادامه مذاکرات و نتایج احتمالی آن، هرچند به متغیرهای متعددی بستگی دارد، اما آنچه در این مرحله اهمیت دارد، شکلگیری ارادهای مشترک برای بازکردن درهای گفتوگو و خروج از بنبست تقابل است.
در ماه فوریه، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در مصاحبهای اعلام کرد که نامهای به علی خامنهای، رهبر ایران، ارسال کرده است تا درباره مسئله هستهای گفتوگو کنند. اما مقامات ایرانی اعلام کردند که نامهای دریافت نکردهاند. سپس رسانهها گزارش دادند که این نامه از طریق امارات به ایران ارسال شده است، درحالیکه معمولاً عمان و قطر واسطه ارسال پیامها بین ایران و آمریکا بودهاند.
ایران نیز پاسخ این نامه را از طریق عمان ارسال کرد و اعلام کرد که حاضر به مذاکرات غیرمستقیم است، اما تا زمانی که فشارهای حداکثری ترامپ ادامه داشته باشد، وارد مذاکرات مستقیم نخواهد شد.
پس از این، ترامپ در کنفرانس مطبوعاتیای اعلام کرد که مذاکرات مستقیم میان ایران و آمریکا از شنبه ۱۳ آوریل آغاز خواهد شد که مورد تأیید ضمنی وزیر خارجه ایران قرار گرفت. روز شنبه هیئتهای ایرانی و آمریکایی وارد عمان شدن و مذاکرات آغاز شد. اختلاف بر سر اینکه مذاکرات مستقیم است یا غیرمستقیم همچنان بین دو طرف ادامه دارد.
واکنشها به دور اول مذاکرات ایران و آمریکا
دور اول مذاکرات ایران و آمریکا واکنشهای مختلفی در سطح داخلی و بینالمللی برانگیخت. در داخل ایران، توافقات صورت گرفته در این مذاکرات با استقبال برخی از گروهها و افراد، بهویژه از سوی کسانی که به بهبود روابط بینالمللی و رفع تحریمها امید داشتند، روبرو شد. این گروهها معتقد بودند که این مذاکرات میتواند موجب رشد اقتصادی و بهبود وضعیت معیشتی مردم ایران شود. از سوی دیگر، برخی دیگر از جناحهای سیاسی و گروههای مخالف، بهشدت به این مذاکرات اعتراض کردند و آن را تهدیدی برای استقلال کشور و کاهش جایگاه ایران در منطقه میدانستند.
در سطح بینالمللی، واکنشها به دور اول مذاکرات ایران و آمریکا متناقض بود. کشورهای غربی، بهویژه اتحادیه اروپا و بسیاری از کشورهای این مذاکرات را «گامی مثبت» در راستای کاهش تنشها و تقویت دیپلماسی میدانستند و از آن حمایت کردند. درعینحال، برخی از کشورهای منطقهای و رقبای ایران، مانند اسرائیل، با نگرانی به روند مذاکرات نگاه کرده و آن را بهعنوان «تهدیدی» برای امنیت و منافع خود در منطقه ارزیابی کردند.
این واکنشهای متفاوت نشان میدهند که مذاکرات ایران و آمریکا نهتنها تأثیری عمیق بر روابط دوجانبه داشته، بلکه باعث تغییرات و تحولات قابلتوجهی در سیاستهای منطقهای و جهانی نیز شده است.
در پی آغاز اولین دور مذاکرات میان ایران و آمریکا در عمان، بازارهای مختلف اقتصادی در ایران بهسرعت واکنش نشان دادند و برخی تحولات مثبت در آنها مشاهده شد.
این مذاکرات اگرچه هنوز نتایجی کلان در سیاست و اقتصاد و روند کلی موضوع هستهای نداشته است؛ اما تأثیرات اقتصادی قابلتوجهی در درون کشور ایران داشته است. یکی از اولین تأثیرات اقتصادی این مذاکرات، کاهش نرخ ارز در بازار ایران بود. قیمت دلار که در بازار آزاد تهران تا مرز ۱۰۵ هزار تومان هم افزایش یافته بود، وارد کانال ۸۰ هزار تومان شد. همچنین، قیمت تتر از حدود ۱۰۶ هزار تومان به ۹۰ هزار تومان سقوط کرد. این تغییرات در بازار طلا و سکه نیز دیده شد و قیمتها کاهش یافتند.
همچنین، شاخص کل بورس تهران پس از دور نخست مذاکرات رشد کرد و بازار خودرو نیز شاهد کاهش قیمتها بود.
بااینحال، این نوسانات مثبت اقتصادی، تنها بهصورت مقطعی باقی ماند و پس از آن، بازارها به روند پیشین خود بازگشتند، هرچند به نرخهای ابتدایی صعودی دست نیافتند. کارشناسان اقتصادی بر این باورند که تا زمانی که توافقات عملی و واقعی به نتیجه نرسد و تغییرات محسوس در منابع ارزی و روابط بانکی بینالمللی ایجاد نشود، نوسانات در بازارها ادامه خواهد داشت و نمیتوان به ثبات پایدار در اقتصاد امیدوار بود.
دور اول مذاکرات در مسقط نقطه عطفی در روابط ایران و آمریکا بود و کشورهای مختلف با نگرانی و امید به این اتفاق نگاه کردند. در ایران، واکنشها در بازار ارز کاهش قیمتها بود، اما پایداری این تغییرات به نتایج مذاکرات بستگی دارد.
همزمان با پایان دور اول مذاکرات، نگاهها بهدور دوم دوخته شده است که قرار است شنبه هفته آینده برگزار شود. این دور از مذاکرات میتواند فرصتی برای ارزیابی واقعی از تمایل دو طرف به کاهش تنشها و دستیابی به توافقی پایدار باشد، هرچند پیچیدگیهای سیاسی و فشارهای داخلی و منطقهای همچنان بهعنوان چالشهای عمده مطرح هستند.
تحلیل سیاسی روند مذاکرات اخیر میان ایران و ایالات متحده در مسقط
در ارزیابی واقعبینانه تحولات اخیر در روند مذاکرات میان ایران و ایالات متحده در مسقط، نباید دچار سادهانگاری یا افراط در خوشبینی یا بدبینی شد. تحولات دیپلماتیک جاری، نه نشانهای قطعی از دستیابی به توافقی پایدار است و نه دلیلی برای رد کلی امکان هرگونه توافق که بتواند حاصل آید. آنچه تاکنون در جریان مذاکرات چندساعته میان مقامات ایرانی و آمریکایی در مسقط رخ داده است صرفاً گامهایی اولیه در یک روند پیچیده و زمانبر است که میتواند به نتیجهای منجر شود یا در همان مراحل ابتدایی متوقف گردد.
دولت ترامپ، برخلاف برخی ادعاهای اولیه، رویکردی صرفاً بر پایه برخورد نظامی اتخاذ نکرده و نشانههایی از ترجیحدادن مسیر دیپلماسی در رفتار این دولت قابلمشاهده است. بهویژه اکنون که رئیسجمهور ایالات متحده اعلام کرده مذاکرات با ایران در مسیر خوبیپیش میرود، میتوان فرض کرد که کاخ سفید با نگاهی تاکتیکی، در حال ارزیابی فرصتهای دیپلماتیک برای پیشبرد اهداف خود در قبال ایران است.
در این چارچوب، تحلیل واقعبینانه ایجاب میکند که فراتر از مواضع حداکثری ظاهری و بیانیهها، به دگرگونیهای احتمالی در سیاستهای اعمالی آمریکا توجه داشت. هرچند که خواستههایی مانند برچیدهشدن کامل برنامه هستهای ایران همچنان بخشی از مواضع اعلامی برخی نهادها و بازیگران مؤثر در سیاست خارجی ایالات متحده است، اما مشخص نیست که این مواضع تا چه اندازه در روند مذاکرات قابل چانهزنی و تعدیل خواهد بود.
در نشست مسقط، طرفین اقدام به طرح اولیه شروط، خطوط قرمز و پیشنهادات کردهاند، اما هنوز مشخص نیست که آیا ایالات متحده در قبال برخی خواستههای حداکثری خود، از جمله برچیده شدن کامل برنامه اتمی ایران، عقبنشینی خواهد کرد یا خیر. از سوی دیگر، رویکرد آمریکا در این مرحله تلاش برای حفظ ایران در روند گفتوگو و اجتناب از دافعه دیپلماتیک است. در همین راستا، میتوان اظهارات مثبت اولیه از سوی مقامات آمریکایی را بخشی از یک رویکرد تاکتیکی برای ایجاد اعتماد اولیه و حفظ فضای گفتوگو ارزیابی کرد.
بااینحال، روند مذاکرات به طور کامل به رفتار و تصمیمات ایالات متحده وابسته نیست و سایر بازیگران مانند اسرائیل و روسیه و حتی کشورهای دیگر منطقه نیز در این معادله نقشآفرینی میکنند. از منظر امنیتی و راهبردی، درصورتیکه روند غنیسازی در ایران ادامه یابد و نظارتهای بینالمللی تقویت نشود، اسرائیل ممکن است در چارچوب استراتژی مهار حداکثری یا حتی اقدامات مستقیم نظامی، به تحرکاتی مستقل از واشنگتن دست بزند.
همچنین باید به این نکته توجه داشت که ایالات متحده در گذشته نیز توافقهایی با محتوای مشابه امضا کرده، اما این توافقها الزماً به نتایج عملی منتهی نشدهاند؛ نمونه بارز آن، توافق با کره شمالی در سال ۲۰۱۸ است که هرچند در ظاهر به خلع سلاح هستهای شبهجزیره منجر شد، اما در عمل چندان پایدار نبود. حتی در رسانههای ایران این موضوع به شکل تیترها و عنوانهای مانند «هیاهوی برای هیچ» مورد توجه قرار گرفت.
در مجموع، چشمانداز نهایی مذاکرات میان ایران و ایالات متحده همچنان مبهم و سیال است. نمیتوان با اطمینان درباره سرنوشت این روند اظهار نظر کرد، اما واقعبینی حکم میکند که نه امید واهی و نه ناامیدی مطلق در تحلیلها باشد. آنچه مسلم است، اینکه تصمیمگیرندگان در واشنگتن و تلآویو نه تعهدی نسبت به خواستههای مردم ایران دارند و نه اهداف راهبردی خود را با منافع جامعه ایرانی تنظیم میکنند؛ بنابراین تحلیلگران سیاسی باید با نگاهی فراتر از آرزوها و احساسات و مبتنی بر دادههای میدانی و روندهای راهبردی، به ارزیابی این روند پیچیده بپردازند.
با وجود بازگشت محتاطانه ایران و بازگشت پر تهدید آمریکا به میز مذاکره پس از هفت سال وقفه، چشمانداز مصالحهای جامع میان دو طرف همچنان مبهم است. درحالیکه ایران بر محوریت مسئله هستهای و رفع تحریمها تأکید دارد، آمریکا نشان داده که شاید در مسیر گفتوگو انعطافپذیرتر از آنچه در تهدیدات است عمل کند، حتی اگر در ظاهر بر برچیدهشدن برنامه هستهای اصرار داشته باشد. بااینحال، تداوم تحریمها و تهدید نظامی، نشانهای از تداوم سیاست فشار حداکثری از سوی واشنگتن است.
در این میان، بهرغم غیبت رسمی گروه ۱+۵، تحرکات دیپلماتیک روسیه، چین و کشورهای اروپایی نشان میدهد که جامعه بینالمللی هنوز علاقهمند به نقشآفرینی در این پرونده است. ساختار مذاکرات فعلاً دوجانبه باقی مانده؛ اما سابقه توافق ۲۰۱۵ نشان میدهد که چنین مذاکراتی میتواند زمینهساز بازگشت بازیگران دیگر نیز باشد. در مجموع، اگرچه هنوز نمیتوان از یک چرخش راهبردی سخن گفت، اما آغاز دوباره گفتوگوها میتواند گامی محتاطانه در جهت کاهش تنش تلقی شود.
این نوشته توسط یکی از همکاران فریلنسر تیآرتی گلوبال فارسی به رشته تحریر درآمده است. نظرات بیان شده در این نوشته نظر نویسنده مطلب است و الزاما بازتاب رویکرد تیآرتی گلوبال فارسی نمیباشد.