در دل سنتهای نمایشی ترکیه، تئاتر سایه و نمایش عروسکی «کاراگؤز و حاجیوات» جایگاه ویژهای دارد؛ هنری که نهتنها از کهنترین اشکال نمایش سایهای در فرهنگ ترکان به شمار میرود، بلکه آیینهای از زندگی روزمره، تضادهای اجتماعی و باورهای عمومی مردم نیز هست. این نمایش سنتی، با بهرهگیری از تخیل، بداههگویی و طنز، مخاطب را به تفکر، خنده و گاهی هم تأمل درباره جامعه فرامیخواند.
عروسکهای چرمی نیمشفاف که با تابش نور، سایههایی رنگین و زنده بر پردهای سفید ـ موسوم به آینه یا پرده خیالی ـ میسازند، عناصر اصلی این تئاترند. نمایشی که روزگاری در میدانها، قهوهخانهها و بهویژه شبهای ماه رمضان در امپراتوری عثمانی اجرا میشد، اکنون با عبور از مرزهای ترکیه، در کشورهایی مانند انگلستان، روحی تازه گرفته و با زبانی نو، کودکان و خانوادههای مهاجر و بومی را مخاطب خود قرار داده است.
مضمون نمایشها عمدتاً حول طنز اجتماعی، تضاد طبقاتی، انتقاد از مشاغل مختلف و ناهنجاریهای رایج است و ساختار آن بر بداههگویی و شخصیتپردازی استوار است.
با گذر زمان، این نمایش که روزگاری بخشی از برنامههای رمضانی در قهوهخانهها و میدانها بود، اکنون نیز در کشورهای مختلف مانند انگلستان اجرا میشود و با زبانهای مختلف، نسل جدیدی از مخاطبان، بهویژه کودکان مهاجر، با آن ارتباط برقرار میکنند.
نمایش سنتی «کاراگؤز و حاجیوات» یکی از کهنترین اشکال تئاتر عامیانه در فرهنگ ترکیه است؛ نمایشی که با وجود گذر قرنها، هنوز هم بر پرده سفید سایهها میدرخشد و با طنز و تخیل، مخاطب خود را به تفکر، خنده و گاهی هم نقد اجتماعی دعوت میکند. این هنر که ریشههایی عمیق در سنتهای نمایشی خاورمیانه دارد، نهتنها در قلمرو امپراتوری عثمانی به شکوفایی رسید، بلکه امروز نیز در میان کودکان و بزرگسالان در کشورهایی چون انگلستان، زندگی دوبارهای یافته است.
بر اساس یکی از مشهورترین روایتها، منشأ این نمایش به قرن چهاردهم و زمان حکومت اورخان غازی فرزند عثمان یکم بنیانگذار امپراتوری عثمانی و نوه ارطغرل در شهر بورسا بازمیگردد. در جریان ساخت مسجدی بزرگ، دو کارگر به نامهای کاراگؤز و حاجیوات با شوخیها و بگومگوهای بیپایان خود، باعث کندی روند ساختوساز میشوند. شوخیهایی که چنان برای دیگر کارگران جذاب است که کار را رها کرده و به تماشای آنها مینشینند.
پس از مطلع شدن سلطان از این تأخیر، دستور به اعدام این دو میدهد. بعد از قتل آنها سلطان از تصمیم خود بسیار پشیمان میشود عارفی به نام شیخ کوشتری برای تسلی خاطر سلطان، سعی میکند با نمایش این دو شخصیت و گفتوگوها یک آنها به سلطان آرامش خاطر دهد. وی سایهای از این دو شخصیت را بر پردهای با استفاده از شمع و کفشهایشان به نمایش میگذارد؛ حرکتی که سرآغاز هنر سایهنمایی در فرهنگ ترکی شد و تا امروز در قالب کاراگؤز و حاجیوات ادامه یافته است.
شیوه اجرا و عناصر نمایشی
نمایش کاراگؤز و حاجیوات با استفاده از عروسکهایی چرمی که اغلب از پوست شتر، گاو یا گاومیش ساخته شدهاند، روی پردهای سفید اجرا میشود. این پرده که در اصطلاح نمایشی آینه نامیده میشود، به معنای بازتابدهنده زندگی مردم است. در پشت پرده، اجراکننده که خیالی نام دارد، با مهارت بالا، عروسکها را حرکت داده و صداهای متفاوت شخصیتها را بازآفرینی میکند. همراه با این نمایش، سازهایی مانند سنج، طبل، نی و آلات موسیقی سنتی دیگر نیز برای غنای صوتی اجرا به کار گرفته میشود.
این نمایشها اغلب بر پایه بداههگویی هستند و در قالب گفتوگوهای طنزآمیز بین دو شخصیت اصلی ــ کاراگؤز که عامی، رک و شوخطبع است و حاجیوات که تحصیلکرده، منظم و اهل منطق ــ ساختار میگیرند. در طول اجرا، شخصیتهای فرعی مانند چلبی، تریاکی، بیبروهی و توزسوز دلیبکیر نیز وارد صحنه میشوند و بهنوعی، تنوع فرهنگی امپراتوری عثمانی را بازنمایی میکنند.
از میدانهای رمضان تا صحنههای جهانی
کاراگؤز و حاجیوات در دوره عثمانی، بهویژه در ماه رمضان، در قهوهخانهها، میدانها و خانهها به اجرا درمیآمدند. این نمایشها علاوه بر سرگرمی، ابزاری برای انتقال پیامهای اجتماعی، انتقاد از ساختارهای قدرت، خرافات و رفتارهای ناپسند بودند. نوعی آینهای انتقادی از جامعه که در پوشش طنز، مسائل جدی را به چالش میکشید.
اما این هنر، امروزه تنها محدود به محافل سنتی در ترکیه نیست. در سالهای اخیر، به لطف مؤسسات فرهنگی مانند «مؤسسه یونس اِمره» در لندن، نمایش کاراگؤز و حاجیوات به عرصه بینالمللی راه یافته است. از سال ۲۰۱۸، این نمایش در قالب پروژهای فرهنگی، در مدارس، موزهها و مراکز فرهنگی در بریتانیا به اجرا درآمده و بیش از ۷۵ بار در دو زبان ترکی و انگلیسی برای کودکان و خانوادهها اجرا شده است.
هنر تعاملی؛ بازیگر و تماشاگر در تعامل
منگو ترک، بازیگر ترک مقیم بریتانیا که آموزش تخصصی این نمایش را در موزه کاراگؤز و حاجیوات در بورسا دیده، یکی از اجراکنندگان این نمایش در پروژه مؤسسه یونس امره است. او در مصاحبهای با خبرگزاری آنادولو میگوید: برای من فقط اجرای یک نمایش نیست، بلکه وقتی کودکان وارد بازی میشوند، فریاد میزنند، نظر میدهند و با شخصیتها ارتباط برقرار میکنند، نمایش زندهتر میشود.
این عنصر تعاملی، یکی از نقاط قوت نمایش است؛ کودکان با زبان ترکی یا انگلیسی، واکنش نشان میدهند، از کاراگؤز دفاع میکنند یا از دستش عصبانی میشوند و به این ترتیب، بخشی از اجرا میشوند. همچنین، به گفته منگو ترک، بسیاری از والدین نیز در این نمایشها بیشتر از کودکان میخندند، چون کنایهها و طنزها را بهتر درک میکنند.
ارزشهای فرهنگی، هویتی و آموزشی
نمایش کاراگؤز و حاجیوات تنها یک سرگرمی نیست؛ بلکه حامل بخشی از حافظه فرهنگی مردم ترکیه است. با ثبت این هنر در فهرست میراث ناملموس جهانی یونسکو، نقش آن بهعنوان ابزاری آموزشی و فرهنگی پررنگتر شده است. این نمایش میتواند به جوانان مهاجر ترک که در کشورهای دیگر بزرگ میشوند، کمک کند تا ارتباطی زنده با زبان، تاریخ و فرهنگ خود برقرار کنند.
درعینحال، این برنامه به مخاطب غیربومی فرصت میدهد تا با بخشی از سنتهای نمایشی جهان اسلام آشنا شود و درک بهتری از ساختارهای فرهنگی خاورمیانه به دست آورد.
هنر سایهها، پلی برای ارتباط امروز و دیروز
کاراگؤز و حاجیوات، با تمام سادگی ظاهری، هنری پیچیده و چندلایه است که تاریخ، طنز، فرهنگ، آموزش و نقد اجتماعی را در خود میآمیزد. موفقیت این نمایش در انتقال به کشورهای دیگر و استقبال گسترده از آن، نشاندهنده جهانی بودن پیام آن است. این هنر سنتی نهتنها در برابر گذر زمان مقاومت کرده، بلکه با زبانهای جدید، مخاطبان جدید و رسانههای جدید همساز شده است.
در جهانی که ارتباطات فرهنگی بیشازپیش اهمیت یافته، هنرهایی مانند کاراگؤز و حاجیوات میتوانند هم خاطره جمعی را حفظ کنند، هم نسل جدید را درگیر و هم پلهایی میان فرهنگها بسازند. نمایش سایهها هنوز هم روشن میتابد.