ظهر روز شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ (۲۶ آوریل ۲۰۲۵)، انفجاری شدید در بندر شهید رجایی، واقع در شهرستان بندرعباس در استان هرمزگان رخ داد؛ علت اصلی این حادثه هنوز به طور رسمی مشخص نشده و بررسیها ادامه دارد. طبق آمار اعلامشده از منابع رسمی، این فاجعه تاکنون منجر به جانباختن ۷۰ نفر، زخمیشدن ۱۲۴۲ تن، مفقودشدن ۶ نفر و بروز سوختگی در ۵ نفر شده است. بندر شهید رجایی بهعنوان مهمترین بندر تجاری ایران، سهمی نزدیک به ۸۰ درصد از واردات و صادرات این کشور را بر عهده دارد و برخی ناظران، این انفجار را با حادثه انفجار بندر بیروت در سال ۲۰۲۰ مقایسه کردهاند.
این بندر در فاصله ۲۳ کیلومتری غرب بندرعباس قرار دارد و با ظرفیت بارگیری و تخلیه بالغ بر ۸۸ میلیون تن کالا در سال، بهتنهایی بیش از ۵۵ درصد از عملیات صادرات و واردات کشور و نزدیک به ۷۰ درصد ترانزیت بنادر ایران را پوشش میدهد. بر اساس دادههای گمرکی، حدود ۴۷ درصد از درآمد کل گمرک ایران از این بندر تأمین میشود. در سال گذشته، مجموع کالاهای جابهجاشده در این منطقه از مرز ۷۷ میلیون تن گذشت که شامل مواد نفتی و غیرنفتی میشد.
در روزهای پس از این حادثه، زنجیرهای از آتشسوزیهای مشکوک در مراکز صنعتی ایران به ثبت رسید. از حریق در یک کارخانه پتروشیمی در قم گرفته تا آتشسوزی در کارخانه موتورسیکلتسازی در مشهد و مرکز دفن زباله مجاور نیروگاه منتظر قائم در کرج، همزمان با افزایش دما در کشور ایران و گسترش حریقهای فصلی، این رخدادها در بستر افزایش تنشهای منطقهای، بهویژه میان ایران و اسرائیل، به دغدغهای عمومی بدل شدهاند. فرسودگی زیرساختهای ایمنی، عملکرد نهادهای مسئول و نبود شفافیت کامل در اطلاعرسانی، به بیاعتمادی عمومی نیز دامن زده است.
اولین مورد از این رخدادها شامگاه یکشنبه هفتم اردیبهشت در تهران و در یک انبار واقع در بزرگراه بعثت، حوالی چهارراه چیتسازی، رخ داد. طبق اعلام سخنگوی اورژانس استان تهران، در این حادثه پنج نفر مجروح شدند و جزئیات بیشتر درباره ماهیت مواد نگهداریشدن در این انبار هنوز در دست بررسی است.
صبح روز شنبه ۱۳ اردیبهشت، کارخانه تولید رنگ تماشا در شهرک صنعتی شریفآباد پاکدشت دچار آتشسوزی وسیعی شد که اطفای آن بیش از ۲۴ ساعت به طول انجامید و در جریان آن، چهار سوله حاوی مواد شیمیایی به طور کامل تخریب شد. خوشبختانه این حادثه تلفات جانی در پی نداشت؛ اما خسارت مالی آن بالغ بر ۱۰۰ میلیارد تومان برآورد شده است.
در همان شب، آتشسوزی دیگری در منطقه صنعتی قوچهسار شهرستان نظرآباد در یک واحد بازیافت کارتن آغاز و بهسرعت به ۱۲ واحد مجاور سرایت کرد. بنا به اعلام مسئولان ایران، باد شدید در گسترش شعلهها نقش اساسی داشت.
همچنین، نیروگاه منتظر قائم کرج ساعت ۲۰:۴۱ همان شب دچار آتشسوزی شد. صدای انفجار و لرزش شیشههای خانههای اطراف که در شبکههای اجتماعی بازتاب یافت، نگرانیها را دوچندان کرد. مقامات علت آتشسوزی را حریق در یک کانکس مجاور سکوی زباله اعلام کردند که به دلیل طوفان، به ناحیهای به وسعت دو هزار مترمربع گسترشیافته بود.
در شهر مشهد نیز ساعت ۱۵:۱۵ روز یکشنبه ۱۴ اردیبهشت، کارخانه تولید موتورسیکلت «تیزپر توس» در بلوار پیامبر اعظم دچار حریق گستردهای شد. ۵۰ نیروی آتشنشان با ۱۷ دستگاه خودرو در مهار آتش مشارکت داشتند و در نهایت، این حادثه نیز تلفات جانی نداشت؛ اما بخش زیرزمینی کارخانه شامل انبارهای لاستیک، قطعات و مواد اشتعالزا کاملاً در آتش سوخت.
در همان روز، شهرک صنعتی محمودآباد قم شاهد آتشسوزی در یکی از واحدهای تولید مواد اولیه پتروشیمی بود. شش کارگر آسیب دیدند که حال یکی از آنها وخیم گزارش شد. این واحد صنعتی در حال تعمیرات دورهای بود و به گفته مسئولان محلی، در جریان عملیات جوشکاری برای تعویض یک لوله، حریق محدودی رخ داد که مهار شد.
در نهایت، روز ۱۵ اردیبهشت حادثهای جزئیتر در بندر شهید رجایی گزارش شد. در گزارشها آمد که پاره شدن پمپ هیدرولیک دستگاه ریچ استاکر باعث پاشش روغن و در نتیجه، آتشسوزی محدودی شده است که بهسرعت مهار گردیده و تأثیری بر روند کاری بندر نداشته است.
زنجیره این حوادث، زمینهساز گمانهزنیهایی درباره احتمال خرابکاری و عملیات سایبری شده است؛ مسئلهای که در ادامه این گزارش، با نظرات کارشناسان مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
تحلیلگران نیز بر این باورند که پراکندگی جغرافیایی این حوادث و همزمانی نسبی آنها با یکدیگر، فرضیه یک طرح خرابکاری هماهنگ را تقویت کرده است؛ فرضیهای که برخی کارشناسان آن را جدی و مستند میدانند.
اورال طوغا، کارشناس مرکز مطالعات ایرانی در آنکارا، در گفتوگو با تیآرتی فارسی، تأکید میکند که شواهد موجود حاکی از وجود یک الگوی هدفمند در این حوادث است. به باور او، تمرکز انفجارها بر زیرساختهای راهبردی همچون بخش انرژی، صنایع دفاعی و پتروشیمی و همچنین انتخاب اهداف حساس، نشان میدهد که احتمال خرابکاری را نمیتوان نادیده گرفت.
او به نمونههایی چون کارخانه باروتسازی در اصفهان، نیروگاه منتظر قائم در کرج و کارخانه تیزپر توس در مشهد اشاره میکند و میگوید: این موارد بیشتر به یک طرح هدفمند و حسابشده شباهت دارند تا زنجیرهای از سهلانگاریهای فنی.
به گفته طوغا، مقامات ایران همواره تلاش داشتهاند از بهکاربردن واژه «خرابکاری» خودداری کرده و دلایل طبیعی، نقصهای فنی یا سهلانگاریهای ایمنی را عامل حوادث معرفی کنند. اما با نگاهی به سوابق گذشته – از جمله حملات منتسب به اسرائیل به تأسیسات نطنز و پارچین – مشخص میشود که چنین سکوتها و محدودیتهای خبری، نمیتواند تصادفی باشد. طوغا میافزاید: با درنظرگرفتن پیشینه عملیات اطلاعاتی علیه زیرساختهای هستهای و موشکی ایران، وقوع عملیات مشابه در حال حاضر نیز بسیار محتمل به نظر میرسد.
از نگاه این کارشناس، انفجار در کارخانه تیزپر توس در مشهد یکی از بارزترین نمونههای مشکوک به خرابکاری است. چرا که این کارخانه که در ظاهر بهعنوان واحد تولید موتورسیکلت شناخته میشد، در واقع به صنایع دفاعی متصل بوده است و در تولید قطعات موشکهای بالستیک نقش داشته است. طوغا در این باره توضیح میدهد: آتشسوزی گسترده در این مجموعه، نهتنها خسارت فیزیکی در پی داشت، بلکه مستقیماً ظرفیت دفاعی ایران را نیز هدف گرفت. این انفجار تنها یک روز پس از حادثهای دیگر در همان منطقه صنعتی رخ داد که بهوضوح، نشانههایی از برنامهریزی و هماهنگی قبلی را به همراه دارد.
طوغا همچنین به حادثه نیروگاه منتظر قائم در کرج اشاره میکند که پس از آن، منطقه با قطعی برق گسترده مواجه شد. او میگوید: اهمیت راهبردی این نیروگاه و همزمانی آتشسوزیهای دیگر در اطراف آن، بر پیچیدگی ماجرا میافزاید. اگرچه مقامها وقوع زمینلرزه و طوفان را علت اعلام کردهاند، اما گزارشهای مردمی از صدای انفجار و تصاویر منتشرشده در فضای مجازی، گمانههایی درباره خرابکاری و در نتیجه آن پنهانکاری رسمی را تقویت کردهاند.
در مجموع، اورال طوغا حوادث رخداده در بندرعباس، کرج و مشهد را بهعنوان مهمترین موارد مشکوک به خرابکاری معرفی میکند و تأکید دارد که این رویدادها باید با نگاهی امنیتی و اطلاعاتی مورد بررسی قرار گیرند. به باور او، نادیدهگرفتن ماهیت احتمالی این عملیاتها میتواند آسیبپذیریهای جدیتری را در آینده رقم بزند.
رحیم فرزام، کارشناس مرکز مطالعاتی ایرانی در آنکارا، نیز در گفتوگو با تیآرتی فارسی، با تأکید بر لزوم بررسی مستقل و دقیق هر حادثه، میگوید که در پی انفجار بزرگ در بندر شهید رجایی بندرعباس و مجموعهای از آتشسوزیها در نقاط مختلف ایران، نمیتوان احتمال خرابکاری را سادهانگارانه کنار گذاشت. بهویژه آنکه هدف قرارگرفتن مادهای راهبردی به نام سدیم پرکلرات – که در تولید سوخت موشکی کاربرد دارد – این فرضیه را تقویت میکند که حادثه یادشده تصادفی نبوده است.
فرزام توضیح میدهد: طبق گزارش رسانههای بینالمللی، این ماده از چین وارد شده بود و اگرچه نمیتوان خطای انسانی را به طور کامل منتفی دانست، اما هم موقعیت حساس بندر، هم ماهیت کالای هدف قرار گرفته، احتمال دخالت هدفمند را مطرح میکنند.
به گفته او، وجود مشکلات ساختاری در زیرساختهای ایمنی صنعتی، نبود تدابیر مؤثر حفاظتی و نیز فقدان شفافیت اطلاعاتی، موجب شده که حوادثی ازایندست، هم در عمل رخ دهند و هم در برداشت عمومی رنگوبویی امنیتی پیدا کنند.
از نظر این کارشناس، انفجار در بندر شهید رجایی مهمترین مورد مشکوک به خرابکاری است، چرا که هم با واردات مواد موشکی مرتبط است و هم به دلیل نقش راهبردی این بندر در تجارت خارجی ایران، پیامدهای وسیعی دارد. در میان دیگر حوادث نیز، فرزام آتشسوزی در نزدیکی نیروگاه منتظر قائم در کرج را قابلتوجه میداند و میگوید: نزدیکی این حادثه به زیرساختهای حیاتی و نیز گزارشهای مردمی از شنیدهشدن صدای انفجار، از نظر امنیتی آن را متمایز میسازد.
وی همچنین بر این نکته تأکید میکند که بخش عمدهای از آتشسوزیها احتمالاً ناشی از عوامل غیرعمدی مانند گرمای هوا یا ضعف ایمنی بودهاند. اما آنچه تشخیص دقیق هر مورد را دشوار میسازد، کمبود شفافیت در اطلاعرسانی رسمی است.
به گفته فرزام، مقامهای ایران غالباً توضیحات خود را به مواردی مانند نقص فنی یا خطای انسانی محدود میکنند و اطلاعات کلیدی را منتشر نمیسازند. این رویکرد، بهویژه در شرایط افزایش تنش با اسرائیل، زمینهساز گمانهزنیهایی درباره عملیاتهای خرابکارانه خارجی میشود؛ گمانههایی که بدون شفافسازی رسمی، روزبهروز بیشتر ریشه میدوانند.
در نهایت، همانند اورال طوغا، رحیم فرزام نیز بر ضرورت نگاه تحلیلی، مستقل و چندلایه به اینگونه حوادث تأکید میکند و هشدار میدهد که تقلیل این وقایع به روایتی ساده – چه از جنس سهلانگاری و چه از نوع دخالت خارجی – میتواند مانع از درک صحیح تهدیدها و اتخاذ راهکارهای مؤثر برای مقابله با آنها شود.