دور جدیدی از مذاکرات هستهای میان هیأتهای ایران و ایالات متحده آمریکا روز ۱۹ آوریل در سفارت عمان در شهر رم برگزار شد.
ریاست هیأت ایرانی را عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، و ریاست هیأت آمریکایی را استیو ویتکاف، نماینده ویژه رئیسجمهور آمریکا در امور غرب آسیا، بر عهده داشتند.
عباس عراقچی پس از پایان این دور از مذاکرات، نتایج و فضای گفتوگوها را «سازنده» توصیف کرد و گفت که دو طرف طی چهار ساعت مذاکره، توانستهاند در مورد اصول و اهدافی مشخص، به تفاهم بهتری دست یابند.
او همچنین پیش از بازگشت به تهران، در دیدار با آنتونیو تایانی، وزیر امور خارجه ایتالیا، با اشاره به روند رو به جلو مذاکرات، از امکان دستیابی به نتیجه در گفتوگوهای میان ایران و آمریکا سخن گفت.
وزیر امور خارجه ایران در گفتوگو با همتای ایتالیایی خود با اشاره به دور دوم مذاکرات ایران و آمریکا اعلام کرد که در صورت تداوم واقعبینی و حسننیت طرف آمریکایی امکان حصول نتیجه وجود دارد.
دکتر مصطفی جانر، عضو هیئتعلمی انستیتوی مطالعات خاورمیانه دانشگاه ساکاریا در گفتوگو با تیآرتی فارسی در خصوص چشمانداز آتی مذاکرات جاری میان ایران و آمریکا با اشاره به ارزیابی خود از دور دوم مذاکرات ایران و آمریکا تأکید میکند که این گفتوگوها در فضایی بسیار مثبت برگزار شده، پیشرفتهایی حاصل شده و درباره اصول توافق احتمالی، تفاهم کلی به وجود آمده است.
به گفته وی، هم طرف آمریکایی و هم طرف ایرانی این گفتوگوها را «مثبت» و «سازنده» توصیف کردهاند.
جانر با استناد به اظهارات عباس عراقچی، بر این نکته تأکید میکند که فقط درباره مسئله هستهای صحبت شده و این یعنی موضوعاتی چون برنامه موشکی ایران یا سیاستهای منطقهای که انتظار میرفت در مذاکرات گنجانده شوند، مطرح نشدهاند. وی معتقد است این نکته مهمی است، زیرا ایران پیشتر اعلام کرده بود که این موضوعات قابلمذاکره نیستند.
وی مهمترین نتیجه این دور از گفتوگوها را آغاز گفتوگو میان تیمهای فنی دانسته و میگوید: قرار است کارشناسان فنی روز چهارشنبه در عمان با یکدیگر دیدار کنند. این مسئله نشان میدهد که دو طرف درباره چارچوب کلی توافق، دیدگاه مشترکی دارند. اکنون زمان آن رسیده که درباره روشها و جزئیات اجرایی و فنی گفتوگو شود.
جانر در ادامه افزود: این خود نشان میدهد که رسیدن به توافق ممکن است بهسرعت محقق شود، چراکه رسیدن به این مرحله تنها با دو دیدار و در عرض یک هفته انجام شده است. ورود به مرحله گفتوگو درباره جزئیات فنی، مانند این است که برای رسیدن به مقصدی معین، حالا باید تصمیم گرفت با کدام وسیله نقلیه به آنجا رسید. هر وسیلهای انتخاب شود، سفر آغاز شده و مسیر از پیش مشخص است.
وی همچنین به برخی تحرکات اطراف مذاکرات اشاره کرده و میگوید: در اطراف مذاکرات، شایعات زیادی هم مطرح میشود یا اظهاراتی شنیده میشود که ممکن است روند را تحتتأثیر قرار دهد. بخشی از اینها از سوی بازیگرانی مانند اسرائیل مطرح میشود که به دلیل ملاحظاتی (از جمله نزدیکی ترامپ به مذاکرات) نمیتوانند مستقیماً مخالفت خود را اعلام کنند، اما تلاشهایی برای برهمزدن روند انجام میدهند. حضور وزیر امور استراتژیک اسرائیل در هتلی که ویتکاف در رم اقامت دارد، از این منظر قابلتوجه است. برخی دیگر از این مواضع نیز در راستای بالا بردن دست خود در چانهزنیها صورت میگیرد.
بااینحال، جانر تأکید میکند که نباید نگاه خوشبینانه مطلق داشت: البته نمیتوان تصویر کاملاً خوشبینانهای ترسیم کرد. هر طرف تلاش میکند امتیازهای بیشتری بگیرد و هیچکس نمیخواهد توافقی عالی را بهطرف مقابل هدیه دهد. هر دو طرف در پی حداکثرکردن منافع خود هستند. بااینحال، میتوان گفت روند مذاکرات فعلاً در مسیر دستیابی به توافق پیش میرود.
اورال طوغا، کارشناس مرکز مطالعات ایرانی در آنکارا، در ارزیابی خود از دور دوم مذاکرات ایران و آمریکا در گفتوگو با تیآرتی فارسی فضای حاکم بر گفتوگوها را نابرابر و متأثر از تحولات داخلی و منطقهای ایران میداند. او معتقد است: دور دوم مذاکرات میان ایران و آمریکا در شرایطی برگزار میشود که شکنندگیهای داخلی و منطقهای ایران بیشازپیش نمایان شده است. ایران دیگر آن بازیگری نیست که با تکیه بر نیروهای نیابتی خود میدان را در اختیار داشته و نقش بازدارنده پررنگی ایفا کند؛ بلکه اکنون با بحرانهای سیاسی داخلی، تنگنای اقتصادی و چالشهای امنیتی مواجه است.
از منظر او، ایالات متحده در موقعیتی متفاوت وارد مذاکرات شده است، وی با همین نگاه میافزاید: آمریکا حجم بالایی از نیروهای نظامی خود را به منطقه گسیل کرده است. در چنین شرایطی، این گفتوگوها بیش از آنکه مذاکرهای متوازن باشند، بیشتر شبیه نوعی «فراخوان به تسلیم» است.
طوغا بر موانع عمیق ایدئولوژیک و تاریخی میان دو طرف تأکید کرده و میگوید: پشت آنچه بر سر میز مذاکره نوعی انعطاف بهنظر میرسد، موانع تاریخی و ایدئولوژیکیای نهفته است که هر دو طرف را در برابر افکار عمومی خود محدود میکند. حتی اگر ایران بخواهد در این مذاکرات رویکردی عقلگرایانهتر در پیش گیرد، عقبنشینی از مواضعش بدون خدشه به گفتمان مقاومت و استقلالی که در ۴۵ سال گذشته بنا کرده، کاری دشوار است. به همین دلیل است که هرچند ایران نشان میدهد آماده توافق است، اما از آمریکا میخواهد «عادلانه» رفتار کند.
وی با اشاره به اهداف واشنگتن میافزاید: آمریکا نیز اساساً به دنبال اعتمادسازی با ایران نیست، بلکه هدفش مهار این کشور و محدودکردن نفوذ منطقهای آن است. به همین خاطر، حتی اگر در برخی سطوح فنی پیشرفتهایی حاصل شود، زمینه یک توافق جامع و پایدار میان دو طرف هنوز فراهم نشده است.
از نگاه طوغا، حتی امتیازدهی ایران در موضوع هستهای نیز نمیتواند تضمینکننده یک توافق پایدار باشد: ایران ممکن است در حوزه برنامه هستهای خود امتیازاتی بدهد و گامهایی در راستای شفافیت بردارد، اما این اقدامات، بهویژه از نگاه اسرائیل، بیشتر بهعنوان اقدامی مقطعی تعبیر خواهند شد و برای ایجاد اعتماد واقعی کافی نخواهند بود. از نگاه ایران هم چنین عقبنشینیهایی میتواند به معنای بیثمر شدن هزینههایی باشد که در گذشته پرداخت شده و این مسئله، تنشهای داخلی جدی به دنبال خواهد داشت.
او نتیجهگیری میکند: بیاعتمادی عمیق میان دو طرف همچنان مهمترین مانع در مسیر توافق است؛ بنابراین احتمال ادامه مذاکرات وجود دارد، اما برای انتظار یک توافق پایدار و ساختاری هنوز زود است. هر نوع امتیازی هم که امروز داده شود، ممکن است در ۱۵ یا ۲۰ سال آینده، با به قدرت رسیدن یک دولت محافظهکار دیگر، کاملاً بیاثر شود. این یعنی امنیت اسرائیل به شرایط متغیر سیاسی گره خورده که از نگاه این رژیم، پذیرفتنی نیست. اسرائیل مطابق دکترین «بگین» تلاش خواهد کرد برای مهار ایران گامهایی بردارد، اما بدون حمایت آمریکا قادر به انجام چنین کاری نخواهد بود.
گؤزده توپراک، کارشناس مرکز مطالعات ایرانی در آنکارا، نیز در پاسخ به پرسشهای تیآرتی فارسی گفتوگوهای ایران و آمریکا را گامی رو به جلو، در مسیری «پر از ابهام» توصیف میکند. او با اشاره به برگزاری دور دوم گفتوگوها در رم، تنها یک هفته پس از نشست نخست در مسقط، تأکید میکند که برخلاف فضای مثبتی که پس از دور اول شکل گرفته بود، اظهارات متناقض رئیس هیئت آمریکایی، استیو ویتکاف، پیش از آغاز دور دوم، مسیر را تا حدی تغییر داد.
توپراک به این نکته اشاره دارد که ویتکاف ابتدا اعلام کرد، ایران میتواند دارای برنامه هستهای غیرنظامی باشد، اما در ادامه خواستار توقف کامل همه فعالیتهای غنیسازی شد. این موضعگیری دوگانه باعث سردرگمیهایی نسبت به خواستههای آمریکا از سوی ایران شد.
بااینحال، او آغاز گفتوگوهای فنی میان دو طرف را که قرار است ۲۳ آوریل در عمان انجام شود، نشانهای از پیشرفت ملموس در مذاکرات دور دوم میداند.
توپراک فضای حاکم بر گفتوگوها را بسیار «شکننده» توصیف کرده و میگوید: بیاعتمادی متقابل، خواستههای حداکثری از دو طرف و فشار لابی اسرائیل بر دولت ترامپ از جمله عواملی هستند که مانع دستیابی به توافق میشوند.
با وجود این موانع، گؤزده توپراک معتقد است که هر دو طرف اراده سطح بالای خود را برای دستیابی به توافق نشان دادهاند.
به گفته او، ترامپ این پرونده را فرصتی میبیند برای حل یکی از مسائل پرچالش در دستور کار خود و قصد ارائه آن به افکار عمومی داخلی بهعنوان یک موفقیت را دارد. وی میافزاید: ایران نیز از زاویه نگرانیهای امنیتی بهشدت به این توافق نیاز دارد.
توپراک در پایان تأکید میکند که هیچیک از دو طرف تمایلی به پرداخت هزینههای عدم توافق ندارند و از همین رو، احتمال رسیدن به توافق را بالا ارزیابی میکند.