در ماه مارچ، مسلمانان در سراسر جهان عید سعید فطر را به یکدیگر تبریک می گویند؛ در بین تبریک ها، یک تماس تلفنی توجه همه را به خود جلب کرد. شهباز شریف نخست وزیر پاکستان و محمد یونس رهبر جدید بنگلادش عید سعید فطر را تبریک گفتند.
کسیکه با تاریخ معاصر آسیای جنوبی آشنا نیست ممکن به آسانی این حرکت را نادیده بگیرد. مکالمه مذکور ممکن روزمره یا غیرمهم به نظر برسد. اما رابطه ای که برای بیش از پنج دهه بیشتر با بیگانگی تعریف می شد تا دوستی، یک نشانه تنش زدایی بین دو کشور دور بود.
تاریخ در آسیای جنوبی عمیقاً ادامه دارد. میراث سال 1971، زمانیکه پاکستان شرقی با حمایت ارتش هند جدا شد تا بنگلادیش شود، مدت هاست که بر روابط دوجانبه سایه انداخته است. از آن زمان روابط عموماً سرد بوده است.
این گرمی جدید در روابط پس از خروج شیخ حسینه واجد که از مدت ها به اینسو نمادی از لفاظی های ضد پاکستان در داکا بود، بوجود آمد. این وضعیت یک فرصت نادر را ایجاد کرد. شیخ حسینه از داکا فرار کرد و به کشور همسایه هند پناهنده شد.
برنده جایزه نوبل یونس، که به خاطر کار خود در بخش مایکروفایننس مشهور است، به شدت از سلف خود مجزا میشود. به عنوان بنیانگذار بانک گرامین، یونس احترام جهانی و رهبری اقتصادی آینده نگر را به دولت موقت بنگلادیش آورد. کار پیشگام او در مایکروفایننس ابتکارات مشابه را در بیشتر از 100 کشور در حال توسعه الهام بخشیده است و در پروگرام های پیشتاز اکادمیک در سراسر جهان مطالعه شده است.
یونس که توسط رئیس جمهور، محمد شهاب الدین برای رهبری کشور در یک دوره ناآرامی های سیاسی دعوت شده بود، انتخاب اتفاق آرا رهبران اعتراض محصلین برای رهبری کشور در یک دوره انتقالی بود. در حالیکه انتظار میرود که انتخابات در اواسط سال 2026 برگزار گردد، نخستین نشانه های بهبود اقتصادی تحت رهبری او از همین حال قابل مشاهده است.
برخلاف سلف یونس، شیخ حسینه که رهبری حزب سیاسی عوامی لیگ بنگلادیش را به عهده داشت، با ترویج دشمنی با پاکستان موفق شد. حزب او عمدتاً بر شکایات تاریخی استناد کرد. به گفته تحلیلگران مستقل، حسینه همچنان نسبت به تاریخ کشورش وسواس دارد و مشترکات را نادیده می گیرد، به ویژه پیوندهایی که از طریق ایمان اسلامی ایجاد شده است که اکثریت بنگلادیشی ها و پاکستانی ها از آن پیروی می کنند.
وضعیت ویژه ای که رسانه های تحت کنترل دولت پاکستان در دهه 1960 به داکا، پایتخت بنگلادیش نسبت دادند، یکی از نکات مشترک به یاد ماندنی باقی مانده است. داکا به علت تعداد زیاد عبادتگاه های مسلمانان که در این شهر ساخته شده است، به عنوان "شهر مساجد" یا "پایتخت مساجد جهان" لقب داده شده است.
برای بیش از دو دهه پس از استقلال در سال 1947، پاکستان و منطقه ای که اکنون به نام بنگلادیش شناخته می شود تا سال 1971 که این اتحادیه به پایان رسید، یک کشور واحد باقی ماندند. شیخ مجیب الرحمان، رهبر بنیانگذار بنگلادیش و پدر شیخ حسینه، در این دوره وحدت به برتری سیاسی رسید.
صحنه ای وجود دارد که برای بسیاری از پاکستانی های مسن تر به یاد ماندنی است: ورود مجیب به اجلاس اسلامی در لاهور در 1974. این لحظه به عنوان به رسمیت شناختن رسمی بنگلادیش توسط پاکستان و نخستین قدم محتاطانه آن در جهت عادی سازی روابط بعد از تلخی تقسیم دیده میشود.
با وجود تمام این مشترکات، روابط بعد از 1971 تا حدی زیادی راکد شد. لیگ عوامی که توسط شیخ حسینه رهبری میشد، گفتمان سیاسی خود را بر اساس ترومای جدایی بنا کرده است. در جریان دوره او، دیپلوماسی دوجانبه عموماً فراتر از رسمی گرایی نرفت.
انتصاب یونس احتمالا یک آغاز جدید عملگرا را نشان میدهد. از سوی دیگر، به نظر می رسد پاکستان مایل به استفاده از این فرصت است.
مصالحه آسان نخواهد بود. نسل جوان در هر دو کشور با حافظه کم از گذشته دولت مشترک، بزرگ شدند. هر صحبت در مورد "اتحاد مجدد" نه تنها خیالی، بلکه خطرناک نیز است.
به عنوان یک دولت-ملت که بین دو کشور و یک شریک کلیدی استراتیژیک بنگلادیش قرار دارد، هند چنین ابتکار را با سوء ظن عمیق خواهد دید. اما تعامل عمیق تر نیازی به تحریک دهلی ندارد. تجارت، دیپلوماسی و همکاری چند جانبه یک پایه امن تر را فراهم میسازد.
همکاری های تجارتی و فرهنگی
تعیین یک هدف تجاری 3 میلیارد دالری پاکستان با بنگلادیش در اوایل سال روان – بیش از چهار برابر سطح فعلی – نشان دهنده یک جدایی از گذشته و شاید یک تمایل جدید برای همکاری اقتصادی است.
فراتر از آغاز تجارت مستقیم، چندین پیشرفت دیگر نیز روابط بنگلادیش و پاکستان را تقویت بخشیده است. محمد یونس بارها در نشستهای چندجانبه اخیر با شهباز شریف نخستوزیر پاکستان دیدار کرده است.
روابط نظامی نیز در حال بهبود است. در جنوری، یک هیئت بلند پایه بنگلادیشی از پاکستان دیدن کرد، چیزی که به ندرت دیده شده و در فبروری، نیروی دریایی بنگلادیش در یک مانور دریایی در نزدیکی کراچی اشتراک کرد.
آسیای جنوبی، جاییکه تاریخ بالای روابط سایه می اندازد، همچنان پر از خاطره است. عناصر نرم تر مانند فرهنگ، موسیقی و سینما در التیام نقاط ثبت شده توسط تاریخ از طریق خاطرات نقش نامرئی را بازی میکند. درحالیکه تبادله های فرهنگی کمتر مزایای مستقیم اقتصادی را بدست میاورد، آنها منحیث یک اساس برای حمایت از پروسه عمومی نزدیکی عمل میکند.
در قضیه پاکستان و بنگلادیش، ارزش های فرهنگی مشترک زیادی وجود دارد که میتواند روابط را نزدیک سازد.
شبنم گوش هنرپیشه بنگلادیشی که در 1974 از پاکستان متحد وقت مهاجرت کرد، هنوز هم در سراسر پاکستان با محبت به یاد می آید. اخیراً، زمانیکه استاد موسیقی صوفی پاکستانی راحت فاتح علی خان یک کنسرت در بنگلادیش اجراء کرد، یک استقبال شایسته هم ستاره های راک و هم شخصیت های روحانی صورت گرفت. شاید تشویق برای خود ایده اتصال بود.
این مفاهیم فرهنگی ناچیز نیستند. تصادفی نیست که چنین حرکات در زمانی ظهور میکند که هر دو کشور از آشفتگی اقتصادی گسترده تر در حال رنج هستند.
از تاریخ مشترک تا اهداف مشترک
برای اینکه این نزدیکی محتاطانه دوام بیاورد، پاکستان و بنگلادیش نیاز دارند تا چیزی بیشتر از تعیین اهداف تجارتی یا تبادله احترامات انجام دهند.
هر دو کشور توسط سیاست های حفاظتی تجاری دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده امریکا هدف قرار گرفته اند و با یک هدف مشترک برای تضمین دسترسی عادلانه تر به بازارهای جهانی متحد شده اند. از اینرو، هر دو کشور حالا به دنبال بازارهای جدید، متحدین جدید و شاید دوستان قدیمی هستند.
در حالیکه ایالات متحده کمک های خود را به ادارات کلیدی سازمان ملل متحد که از تلاش های انکشافی در آموزش و صحت حمایت میکنند کاهش میدهد، کشورهای مانند پاکستان و بنگلادیش با یک شکاف گسترده روبرو هستند. این امر نیز یک ضرورت فزاینده را برای ارزیابی مجدد مستقل و رسیدگی به نیازهای آنها ایجاد کرده است.
در جریان دهه های گذشته، بنگلادیش به موفقیت های فوق العاده دست یافته است: به رهبری زنانی که در کارخانههای پوشاک آماده کار پیدا کردند که صادرات کشور را سرپا نگه میداشت، بی سر و صدا و منظم به فقیرترین شهروندان خود کمک کرد تا پیشرفت کنند. بنگلادیش که زمانی یکی از فقیرترین کشورهای جهان محسوب می شد، اکنون به عنوان یک مدل رهنما برجسته است.
هر دو کشور نیاز دارند تا یک نوع دیپلوماسی را انجام دهند. این به این معنی خواهد بود که میل به بازسازی تاریخ را کنار بگذاریم و در عوض منتظر باشیم – به آنچه که می تواند در همکاری ساخته شود.
پاکستان، که با فقر عمیق و تاثیرات تغییرات اقلیمی دست و پنجه نرم میکند، چیزهای زیادی برای یادگیری از تجربه بنگلادیش در مبارزه با فقر و رشد سکتور نساجی خود دارد. از سوی دیگر بنگلادش می تواند از سرمایه گذاری های پاکستان و دسترسی به بازار بهره مند شود.
همچنان فضا برای همکاری در پلت فورم های جهانی وجود دارد. طوریکه بودجه غرب برای ادارات انکشافی چند جانبه کاهش میابد، همکاری منطقوی در ساحاتی مانند انعطاف پذیری اقلیمی، تعلیم و تربیه و صحت عامه به طور فزاینده ای مهم خواهد شد.
یونس یک شخصیت شناخته شده جهانی، میتواند نه تنها با اسلام آباد بلکه در انجمن های چندجانبه نقش مهمی را در ایجاد پل ها بازی کند.
سمبول ها در دیپلوماسی از اهمیت زیادی برخوردار هستند. برای پاکستان و بنگلادیش، تبریکات عید هفته گذشته باید نشان دهنده اولین قدم در جهت دستیابی به یک هدف معنی دار و سودمند متقابل باشد. بعد از پنجاه سال بیگانگی، حتی قدم های کوچک میتواند سنگینی تاریخ را سبک کند.