سیاست
9 دقیقه مطالعه
بازی استراتژیک اسرائیل: "جولانیزه کردن" جنوب سوریه
با اتکا به یک دکترین امنیتی که قبل از تأسیس آن بود، اسرائیل از مدت ها به اینسو گروه های اقلیت در خاورمیانه را به عنوان شرکای جدایی ناپذیر در استراتژی امنیتی خود می دانست
بازی استراتژیک اسرائیل: "جولانیزه کردن" جنوب سوریه
/ AFP
13 مارس 2025

اسرائیل با فروپاشی رژیم بشار اسد نفوذش را در جنوب سوریه افزایش می‌دهد. در حالیکه پویایی سیاسی و امنیتی منطقه را به نفع خود شکل میدهد، هدف آن مخالفت با نقش فزاینده تورکیه و جلوگیری از تولد مجدد سوریه متحد است.

فروپاشی رژیم بشار اسد در 8 دسمبر 2024، سبب یک تغییر همه جانبه در سوریه شد؛ این وضعیتی بود که اسرائیل آنرا نه به عنوان یک بحران بلکه به عنوان یک فرصت برای تغییر شکل دادن منظره استراتژیک منطقه به نفع خود می دانست.

در پاسخ به این حادثه، اسرائیل از شیوه سنتی متمرکز بر امنیت خود فراتر میرود و پالیسی سوریه خود را برای همسو کردن با اهداف استراتیژیک طولانی مدت دوباره تنظیم میکند. سقوط اسد نه تنها وضعیت موجود و آشنای "شیطان شناخته شده" را از بین برده، بلکه تردید‌های جدید را نیز به همراه آورده است؛ مهمترین اینها ظهور رهبری بالقوه و همسو با تورکیه و غرب است که میتواند توجیه امنیتی طولانی مدت اسرائیل برای حضوراش در بلندی های اشغال شده جولان را تضعیف کند.

در عین زمان، یک سوریه پراکنده که در امتداد خطوط قومی و فرقه ای تقسیم شده است را اسرائیل به دید یک نتیجه قابل مدیریت و از نظر استراتژیک سودمندتر می بیند. با این حال، توافق اخیر دولت سوریه برای ادغام SDF، شاخه سوریه سازمان تروریستی YPG/PKK، در نهادهای دولتی چالش جدیدی را برای این دیدگاه ایجاد می کند. این حرکت نشان دهنده تلاش دمشق برای بازگرداندن وحدت ملی است و میتواند احتمالاً استراتیژی اسرائیل را در تشویق تقسیمات در سوریه تضعیف کند. علاوه بر این، می‌تواند با نزدیک‌تر کردن یک موجودیت قابل توجه مورد حمایت آمریکا به دولت مرکزی، پالیسی تکه تکه شده اسرائیل در سوریه را خنثی کند.

تلاش دمشق با فشار گسترده تر منطقوی که توسط تورکیه و سایر بازیگران برای حفظ تمامیت ارضی سوریه رهبری می شود، در مطابقت است که مستقیماً با دید اسرائیل در مورد سوریه تجزیه شده در تضاد است.

تکرار قضیه لبنان: از "حصار خوب" تا "همسایه خوب"

شیوه در حال تکامل اسرائیل به این منطقه یک نمونه ریشه کردن بیش از حد در این منطقه را منعکس کرده و راه را برای "جولانیزه شدن" تدریجی جنوب سوریه هموار می کند. این مسیری است که هم توسط سابقه تاریخی و هم ضروریات استراتیژیک معاصر شکل گرفته است.

در طول جنگ داخلی سوریه، نگرانی اولیه امنیتی اسرائیل در سوریه گروه های تحت حمایت ایران بوده است. از طریق درگیری‌های پیشرفته درخلال جنگ (MABAM در عبری)، اسرائیل حملات هدفمند را زیر آستانه جنگ تمام عیار انجام داد. هدف آن قطع راه های اکمالاتی حزب الله و جلوگیری از تولید سیستم های تسلیحاتی پیشرفته در داخل سوریه بود. اما نفوذ قدرت نرم ایران فراتر از حوزه نظامی است و عمیقاً در رژیم، اقتصاد و بافت اجتماعی سوریه ریشه دارد. این موضوع نیز یک چالش پیچیده را برای اسرائیل ایجاد کرد که در جستجوی مقابله با مداخلات استراتیژیک بود.

رویکرد اسرائیل از سیاست "حصار خوب" الهام گرفته است که در جریان جنگ داخلی لبنان در سال 1976 راه اندازی شد. یک بعد کلیدی این استراتیژی ارتش لبنان جنوبی (SLA) بود، یک نیروی عمدتاً عیسوی که مستقیماً توسط اسرائیل حمایت میشد و منحیث یک نیروی نیابتی در لبنان جنوبی فعالیت میکرد. ارتش لبنان جنوبی امنیت را در ساحه امنیتی تعیین شده از سوی اسرائیل تا زمان خروج اش در 2000 حفظ کرد.

اسرائیل تحت پوشش کمک های بشردوستانه، با فراهم ساختن کمک های طبی و اکمالات به مردم محلی، به ویژه در جنوب، روابط فرامرزی را مانند دروازه فاطمه در نزدیکی متولا ایجاد کرده است. این نه تنها به اسرائیل اجازه داد تا خلاء امنیتی و حکومتداری ایجاد شده توسط منازعه را به صورت استراتژیک پر کند، بلکه به آن کمک کرد تا با بدست آوردن حسن نیت مردم محلی، نفوذ منطقوی خود را افزایش دهد.

اگرچه پالیسی حصار خوب در ابتداء به عنوان یک ابتکار بشردوستانه ساخته شده بود، حضور طولانی مدت اسرائیل در لبنان جنوبی در نهایت به ظهور حزب الله کمک کرد. این یک درس مهم برای استراتیژی فعلی اسرائیل در سوریه است.

در این چارچوب، اسرائیل یک شیوه دو مرحله یی را دنبال کرده است که از قدرت هوشمند برای پیشرفت منافع امنیتی و سیاسی خود استفاده میکند. طوریکه پویایی منازعه در سوریه بشکل فزاینده شبیه پویایی درگیری در لبنان بود، اسرائیل تاکتیک های آشنا را تکرار کرد و از 2013 به بعد عملیات های بشردوستانه را در داخل سوریه آغاز کرد. این تلاش ها بعداً در 2016 به "عملیات همسایگی خوب" تکامل یافت.

تحت این ابتکار، اسرائیل با فراهم ساختن کمک های بشردوستانه و نظامی به گروه‌های مسلح فعال در منطقه وسیعی که در قنیطره، درعا و سویدا فعالیت می‌کردند، هدف داشت تا یک ساحه تمایل لیبرال را ایجاد کند که ظاهراً با غرب همسو باشد.

هدف طولانی مدت نیز ایجاد یک خط اساسی در این ساحات به عنوان یک مدل برای کاربرد گسترده تر در سراسر سوریه بود. اما قبل از انقلاب، دو مانع کلیدی این پلان ها را خنثی کرد: نفوذ فزاینده منطقوی تورکیه و اتحاد روسیه با اسد. در 2017، تحت میانجیگری روسیه، اسرائیل با بازگشت رژیم به جنوب سوریه در بدل نگهداشتن عناصر تحت حمایت ایران حداقل 80 کیلومتر دور از مرزهای خود موافقت کرد و به طور موثر توانایی مانور آن را در منطقه محدود کرد.

تجزیه سوریه؛ بازی طولانی اسرائیل در جنوب

رویدادهای بعد از 7 اکتوبر یک حقیقت سخت را آشکار ساخت؛ "استراتیژی مهار-بدون تاخیر" اسرائیل با درگیری‌های پیشرفته درخلال جنگ در جلوگیری موثر حزب الله و دیگر عناصر تحت حمایت ایران در منطقه ناکام ماند.

درحالیکه فروپاشی ناگهانی رژیم اسد و کاهش نفوذ روسیه و ایران نتایج مثبت امنیتی را برای اسرائیل به بار آورده، اما همچنان معضلات استراتیژیک جدید را نیز همراه داشته است. نزدیکترین نگرانی ظهور یک رهبری جدید سوریه است که با تورکیه و غرب همسو بوده، نماینده اکثریت جمعیت سوریه است و هیچ تهدید نظامی مستقیمی برای اسرائیل ایجاد نمی کند. چنین حکومتی می‌تواند توجیهات مبتنی بر امنیت اسرائیل برای تداوم اشغال بلندی های جولان را تضعیف کند.

با درک این خطر، اسرائیل بزودی اداره جدید را غیرقانونی اعلام کرد؛ آنرا به عنوان "نهاد تروریستی" برچسب زد و به بهانه تهدیدات امنیتی حملات را علیه زیربنای نظامی باقیانده از رژیم قبلی راه اندازی کرد. به طور متناقض، در برابر نگرانی های فزاینده امنیتی، اسرائیل برنامه هایی را برای دو برابر کردن جمعیت جولان اشغال شده اعلام کرده است که نشان دهنده تعهد ثابت خود به اشغال است.

اسرائیل، که سالها در این منطقه سرمایه گذاری نموده، تلاش کرده است تا از خروج روسیه استفاده کند تا از اشغال توافق جدایی نیروها در سال 1974 خود فراتر رفته و به مناطق غنی از آب درعا گسترش یابد. قابل ذکر است که این همان مناطقی است که اسرائیل از سال 2013 عملیات بشردوستانه در آن انجام داده است و ماهیت استراتژیک طولانی مدت دخالت خود را برجسته می کند.

توجیه رسمی این گسترش ارضی همچنان نگرانی های امنیتی اسرائیل و محافظت از جوامع دروزی است. اما اعمال اسرائیل یک پیام واضح را به دمشق میفرستد: هر تلاش برای تأیید مجدد کنترول بالای جنوب با زور روبرو خواهد شد.

در این مرحله، هدف طولانی مدت اسرائیل واضح است؛ جلوگیری از ظهور یک سوریه قوی و متحد که میتواند در آینده یک تهدید امنیتی باشد. موثرترین راه برای دستیابی به این امر، تجزیه سوریه به نهادهای سیاسی ضعیف و تقسیم شده و اطمینان از این است که هیچ مرجع مرکزی در دمشق نمی تواند موقعیت اسرائیل را در شمال به چالش بکشد.

این استراتیژی همچنان احتمال گسترش کنترول اسرائیل فراتر از بلندی های اشغال شده جولان و تقویت "جولانیزه شدن" جنوب سوریه را افزایش میدهد. این یک مسیر است که توسط پیشینه های تاریخی و محاسبات معاصر جیوپولیتیکی شکل گرفته است.

سوریه، تورکیه و اسرائیل

با اتکا به یک دکترین امنیتی که قبل از تأسیس آن بود، اسرائیل از مدت ها به اینسو گروه های اقلیت در خاورمیانه را به عنوان شرکای جدایی ناپذیر در استراتژی امنیتی خود می دانست. یک جزء کلیدی دیدگاه اسرائیل در مورد یک سوریه تجزیه شده، ساختاری است که حال در سازمان تروریستی PYD/YPG تجسم یافته است.

این حضور نه تنها نشان دهنده جاه طلبی گسترده تر اسرائیل برای تغییر شکل چشم انداز سیاسی سوریه است، بلکه دیدگاه تاریخی اسرائیل را در مورد گروه های کرد در خاورمیانه نیز منعکس می کند. اما، توافق اخیر سوریه-SDF این شیوه را با خنثی کردن بالقوه یکی از ابزارهای کلیدی اسرائیل برای تقسیم سوریه به چالش میکشد.

از سوی دیگر، تورکیه همچنان یک نیروی قوی و مصمم در مخالفت با جاه طلبی های منطقوی اسرائیل است.

برای متعادل ساختن نفوذ تورکیه، اسرائیل یک استراتیژی مبتنی بر زوراما با دقت کالیبره شده را دنبال کرده است؛ گروه های اقلیت را برای گسترش ردپای منطقوی خود اهرم گذاری کرد. با این حال، عمق استراتیژیک تورکیه و روابط نزدیک با سوریه موانع قابل توجهی را در برابر اهداف اسرائیل ایجاد می کند.

در یک سناریو که اسرائیل به اهداف استراتیژیک خود میرسد؛ با مناطق فرقه ای و قومی در شرق و غرب، PYD/YPG در امتداد فرات، جوامع دروزی تحت حمایت اسرائیل در جنوب، و عدم دسترسی مناسب به هیچ کشور همسایه یا بحر به استثناء تورکیه، سوریه خود را محاصره خواهد کرد. این شرایط سوریه را ضعیف و برای همیشه آسیب پذیر خواهد ساخت؛ اما نفوذ قوی نظامی و دیپلوماتیک تورکیه از بی ثباتی دایمی در ساحه جلوگیری خواهد کرد.

دیدگاه در حال تکامل اسرائیل در جنوب سوریه یک دید جیوپولیتیکی گسترده تر را برجسته میسازد که استحکام ارضی، تکه تکه شدن سیاسی و توسعه اتحاد های نیابتی را در اولویت قرار میدهد. اما اقدامات متقابل استراتیژیک تورکیه و تعهد غیرمتزلزل به ثبات منطقوی منحیث یک چک قوی روی جاه طلبی های اسرائیل عمل میکند و تضمین میکند که "جولانیزه شدن سوریه" با وجود تلاش های آن برای تغییر شکل دادن تعادل قدرت منطقوی برای اسرائیل یک نتیجه غیرقابل دستیابی باقی میماند.

نگاهی اجمالی به TRT Global بیندازید. نظرات خود را به اشتراک بگذارید!
Contact us