در اولین ساعات بامداد جمعه، ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵، اسرائیل با مجموعهای از حملات هوایی به مراکز حساس ایران، آغازگر یکی از شدیدترین و مستقیمترین درگیریهای نظامی در تاریخ دو کشور شد؛ بحرانی که بهسرعت ابعاد منطقهای و بینالمللی به خود گرفت و تا اعلام آتشبس در ۲۴ ژوئن، دوازده روز پرتلاطم را رقم زد.
اسرائیل در موج اول، اهدافی را در سطح بالاترین لایههای نظامی، اطلاعاتی و هستهای ایران نشانه گرفت. کشتهشدن فرماندهان بلندپایهای چون حسین سلامی، محمد باقری و غلامعلی رشید، همچنین تعدادی از دانشمندان هستهای، نشان از آن داشت که تلآویو این حملات را نه بهعنوان یک اقدام نمادین، بلکه بهمثابه حملهای با هدف تغییر معادلات کلان بازدارندگی مقابل ایران طراحی کرده است.
در واکنش، ایران نیز با شلیک صدها پهپاد و موشک بالستیک به خاک اسرائیل، ابعاد درگیری را گسترش داد. بخشهایی از تلآویو، حیفا، بئرشبع و سایر مناطق شمالی و جنوبی اسرائیل هدف قرار گرفتند و منابع رسمی از تلفات و تخریبهای گسترده در هر دو کشور خبر دادند. طی روزهای بعد، تهران و تلآویو موجهای پیاپی حملات موشکی و هوایی را علیه یکدیگر تدارک دیدند و دامنه خسارات به تأسیسات هستهای و علمی، مراکز فرماندهی، زیرساختهای شهری و حتی رسانههای رسمی و زندان نیز کشیده شد.
این درگیریها، اولینبار از زمان جنگ ایران و عراق بود که چنین حجمی از عملیات نظامی مستقیم بر خاک ایران صورت گرفت. تأسیسات کلیدی نطنز، اصفهان، فردو و حتی شهرهای بزرگ همچون تهران، تبریز، کرمانشاه و قم هدف قرار گرفتند. در مقابل، ایران با حملاتی به مراکز فرماندهی ارتش اسرائیل، مؤسسات تحقیقاتی و حتی فرودگاه بنگوریون، پیامی از توان تلافیجویانه خود فرستاد.
در دهمین روز درگیری، حمله هوایی ایالات متحده آمریکا به تأسیسات هستهای ایران در فردو، نطنز و اصفهان، نقطه عطفی در بحران بود. واشنگتن با استفاده از بمبهای سنگرشکن و موشکهای کروز، در اقدامی کمسابقه وارد میدان شد و هدف خود را «مهار برنامه تسلیحات هستهای ایران» اعلام کرد. ایران نیز در پاسخ، پایگاه آمریکایی العدید در قطر را هدف قرار داد و از آغاز موج جدید حملات به خاک اسرائیل خبر داد.
در همین حال، همزمان با ادامه حملات و تلفات، فضای دیپلماتیک منطقهای و جهانی بهشدت متأثر از تحولات شد. کشورهای منطقهای مانند ترکیه، عربستان سعودی، قطر و جمهوری آذربایجان که از همان ابتدا در تلاش برای کاهش تنشها بودند، در این مرحله بر شدت رایزنیهای خود افزودند و تلاشهایشان را ادامه دادند.
چین و روسیه با لحنی صریح حملات آمریکا را محکوم کردند و اروپا نیز از ایران خواست که به میز مذاکرات بازگردد. دولت ترکیه با موضعگیری فعال و تلاش برای ایجاد زمینه گفتگو، نقش میانجیگرانهای ایفا کرد و رئیسجمهور اردوغان در تماسهای مکرر با رهبران منطقه و جهان، نسبت به خطر گسترش درگیری هشدار داد.
با وجود شدت حملات، فشارهای دیپلماتیک و نگرانی از تشدید بحران، در روز دوازدهم، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، از دستیابی به توافق آتشبس میان ایران و اسرائیل خبر داد. هرچند ایران ابتدا این توافق را نپذیرفت، اما ساعاتی بعد با صدور بیانیهای اعلام کرد که در صورت توقف حملات اسرائیل، پاسخ نظامی نخواهد داد. اسرائیل اما با ادعای شلیک موشک از سوی ایران، آتشبس را نقضشده دانست؛ ادعایی که تهران آن را بهانهسازی خواند.

در پایان این دوازده روز، بیش از ۶۰۰ کشته در ایران و نزدیک به ۳۰ کشته در اسرائیل ثبت شد. در همین مدت، حملات همزمان اسرائیل به غزه نیز شدت یافت و بیش از هزار فلسطینی جان خود را از دست دادند. آنچه مشخص است، اینکه منطقه همچنان در معرض خطر تشدید تنشهای نظامی قرار دارد و ثبات خاورمیانه به مجموعهای از عوامل از جمله تحرکات میدانی، موازنههای بازدارندگی و روندهای دیپلماتیک وابسته شده که هنوز به نقطه ثبات نرسیدهاند.
تیآرتی فارسی در ادامه، در گفتوگو با دو کارشناس، به این موضوع پرداخته است که بعد از دوازده روز درگیری ایران و اسرائیل؛ چه آیندهای میتواند پیش روی منطقه باشد؟
اورال طوغا، کارشناس مرکز مطالعات ایرانی در آنکارا، در گفتوگو با تیآرتی فارسی، درگیری دوازدهروزه ایران و اسرائیل را نه یک بحران مستقل، بلکه حلقهای تازه از یک زنجیره طولانیتر از تنشهای ساختاری میان دو طرف میداند. او معتقد است: «این دوازده روز، بخشی دیگر از یک رویارویی بلندمدت بود؛ نه آغازی تازه داشت و نه پایانی قطعی»
به باور طوغا، اسرائیل در این رویارویی نهفقط ظرفیتهای نظامی ایران، بلکه بنیانهای سیاسی و امنیتی آن را نیز هدف قرار داد. او با اشاره به ماهیت برخی اهداف بمبارانشده از سوی اسرائیل، بر این نکته تأکید دارد که اهداف حمله فراتر از قلمرو نظامی تعریف شدهاند: حمله به تأسیسات انرژی که برای مصرف داخلی استفاده میشوند، هدفگیری افراد و نهادهای مسئول امنیت داخلی و بمباران مکانهایی چون زندان اوین، همگی نشانههایی هستند از اینکه اسرائیل این درگیری را در آینده در سویهای دیگر دنبال خواهد کرد.
طوغا با نگاه به واکنش داخلی در ایران نیز به نکتهای مهم اشاره میکند؛ او باور دارد که چنین بحرانهایی میتوانند به تقویت همبستگی درونی در جامعه ایران منجر شوند، چراکه وی مردم ایران را بسیار «ملیگرا» میداند و میگوید: حتی مخالفان نظام نیز در چنین شرایطی تمایل خواهند داشت که در کنار دولت بایستند.
از نگاه این کارشناس، هرچند ایران در جریان درگیریها بخشی از ظرفیتهای نظامی و بازدارندگی خود را به نمایش گذاشت، اما آتشبس موجود را نمیتوان بهمعنای عقبنشینی اسرائیل از اهداف راهبردیاش دانست: بیتردید امیدوارم که این آتشبس پایدار باشد، اما گفتن اینکه اسرائیل از اهداف خود صرفنظر کرده، دشوار است. ممکن است دیگر هواپیماهای اسرائیلی در آسمان ایران دیده نشوند، اما رفتار تهاجمی اسرائیل ادامه خواهد یافت.
در این چارچوب، طوغا بر ضرورت دیپلماسی تأکید میکند و معتقد است که در وضعیت کنونی، بهرهگیری حداکثری از ظرفیتهای دیپلماتیک میتواند مسیر بحران را تغییر دهد: یقین دارم که ایرانیها از حقوق مشروع خود، بر اساس حقوق بینالملل، عقبنشینی نخواهند کرد؛ اما در عرصه دیپلماتیک، حداکثر انعطافپذیری را از خود نشان خواهند داد.
وی همچنین اظهارات عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، مبنی بر ادامه روند مذاکرات، حتی در اولین روز حمله را نشانهای ارزشمند از همین رویکرد میداند: اینکه عراقچی در همان روز نخست حمله تأکید کرد که همچنان در روند مذاکرات حضور خواهد داشت، بسیار مهم است.
طوغا تأکید دارد که هرچند ابعاد نظامی بحران ممکن است فعلاً متوقف شده باشد، اما روی دیگر این بحران در میدان سیاست و امنیت داخلی ایران و اسرائیل ادامه خواهد داشت.
دکتر مصطفی جانر، عضو هیئتعلمی انستیتوی مطالعات خاورمیانه در دانشگاه ساکاریا، در گفتوگو با تیآرتی فارسی، درگیری دوازدهروزه ایران و اسرائیل را تنها محدود به دو طرف اصلی نمیداند و معتقد است که تأثیرات این بحران، فراتر از مرزهای ملی دو کشور رفته و سیمای امنیتی کل منطقه را دستخوش تغییر کرده است.
به گفته جانر، حملات به پایگاه آمریکایی در قطر و تهدید به بستن تنگه هرمز، تنها نمونههایی هستند از اثرات زنجیرهای درگیری: فقط ایران و اسرائیل نبودند که آسیب دیدند؛ کشورهای دیگر منطقه مثل عراق، سوریه، لبنان و کشورهای خلیج نیز در معرض آسیب بودند. حتی تهدید بستن تنگه هرمز، بازارهای انرژی و مالی جهان را تحتتأثیر قرار داد.
او همچنین تأکید میکند که یکی از خطرناکترین پیامدهای این درگیری، عادیسازی نقض حق حاکمیت و حریم هوایی کشورها بود. جانر با یادآوری موارد قبلی نقض حریم هوایی ایران توسط اسرائیل میگوید: اینکه اسرائیل بهراحتی حاکمیت هوایی ایران را نقض کرده و با بیتوجهی به تمامیت ارضی این کشور حمله کرده، نشانه شکلگیری الگویی خطرناک در منطقه است. اگر این روند بهعنوان یک قاعده پذیرفته شود، پیامدهای بسیار نگرانکنندهای برای منطقه خواهد داشت.
از نظر جانر، هدف اسرائیل از این حملات، فقط نظامی نیست. او بر این باور است که تلآویو در حال مهندسی یک روند تدریجی برای عادیسازی ضربه زدن به ایران و سپس عقبنشینی با اعلام آتشبس است: اسرائیل تلاش میکند که حمله به ایران را به یک روال عادی بدل کند؛ هر وقت خواست ضربه بزند و بعد با آتشبس عقبنشینی کند. در واقع اصل ضربه را تثبیت و نهادینه کند.
در مقابل، به گفته این استاد دانشگاه، اسرائیل نیز ضربهپذیری شدیدی را تجربه کرده است. به باور او، یکی از مهمترین پیامدهای جنگ اخیر، فروپاشی افسانه شکستناپذیری اسرائیل بوده است: برای اولینبار، شهروندان اسرائیلی احساس کردند دیگر در پناه گنبد آهنین در امنیت کامل نیستند. نتوانستند از پناهگاهها بیرون بیایند و ساختمانها، پالایشگاهها و بندرها آسیب دیدند. اسرائیل وارد دوران جدیدی شده است.
جانر معتقد است که اسرائیل این درگیری را پایانیافته تلقی نمیکند و همچنان در پی فشار بر آمریکا برای تکرار حملات و یا نقض آتشبس است: اسرائیل این میزان از حمله را کافی نمیداند. هدفش تغییر رژیم یا دستکم تبدیل ایران به یک کشور شکستخورده، فروپاشیده و ناتوان بود. حالا تلاش میکند برنامه هستهای ایران را دوباره در مرکز توجه قرار دهد و آمریکا را به میدان بازگرداند.
او همچنین تأکید میکند که ایران نیز پس از این بحران، ممکن است در رویکردهای دفاعی و اتحادهای منطقهای خود بازنگری کند: احتمال دارد ایران بهدنبال همکاری نظامی نزدیکتری با کشورهایی مانند چین برود. تجربه این درگیری، اهمیت سامانههای پدافندی را برای ایران روشن کرده است.
در پایان، جانر مجددا بر این نکته تأکید دارد که نهتنها ایران و اسرائیل، بلکه تمام کشورهای منطقه، از جمله ترکیه و کشورهای خلیج، اکنون با سناریوی درگیری مواجه هستند و لازم است برای مواجهه با چنین بحرانهایی، اقدامات پیشگیرانه و سنجیدهتری در دستور کار قرار دهند.